سيمرغ بلورين

ساخت وبلاگ
ببينيد كوكاكولا چه كرده؟!؟!؟؟!؟!؟!؟!؟؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!؟!؟!؟!؟؟!

كارخونش زير دست شيطان پرست ها اداره مي شه .

لطفا خريداري نكنيد.

02657720726759868129.jpg
سيمرغ بلورين...
ما را در سایت سيمرغ بلورين دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ابوالفضل simorgh3 بازدید : 239 تاريخ : 14 / 1 / 1391 ساعت: 16:08




اگه مي خواي دانلود كني به ادامه مطلب مراجعه كن.




سيمرغ بلورين...
ما را در سایت سيمرغ بلورين دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ابوالفضل simorgh3 بازدید : 240 تاريخ : 14 / 1 / 1391 ساعت: 16:08




براي مطالعه به قسمت ادامه ي مطلب مراجعه كنيد.





سيمرغ بلورين...
ما را در سایت سيمرغ بلورين دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ابوالفضل simorgh3 بازدید : 217 تاريخ : 14 / 1 / 1391 ساعت: 16:08




براي فهميدن آن به قسمت ادامه مطلب مراجعه كنيد



سيمرغ بلورين...
ما را در سایت سيمرغ بلورين دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ابوالفضل simorgh3 بازدید : 301 تاريخ : 14 / 1 / 1391 ساعت: 16:08

فقط تو بخون سيمرغ بلورين...
ما را در سایت سيمرغ بلورين دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ابوالفضل simorgh3 بازدید : 228 تاريخ : 14 / 1 / 1391 ساعت: 16:08

سيمرغ بلورين...
ما را در سایت سيمرغ بلورين دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ابوالفضل simorgh3 بازدید : 292 تاريخ : 14 / 1 / 1391 ساعت: 16:08

سلام من بد بخت پنج ساعت فقط داشتم همه اين داستان رو مي نوشتم  همين كه مي خواستم گزينه ارسال مطلب رو بزنم كامپيوتر هنگ كرد و مجبور شدم دوباره براتون اين داستان رو بنويسم .خوب چاره اي نيست چيكار كنيم ديگه اين پيشرفت علم هم بعضي وقت ها بايد پس رفت كنه كه بتونه خوب پيشرفت كنه.

شروع مي كنيم:

چند روز مونده بود به عيد كه ما و عموم اسباب و اساسيه رو جمع كرديم و به سمت طبس گلشن راه افتاديم بعد از چند ساعت در راه به دليل داشتن ناهمواري در جاده دل و روده مون به هم پيچيد دوست نداشتيم ... سيمرغ بلورين...
ما را در سایت سيمرغ بلورين دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ابوالفضل simorgh3 بازدید : 247 تاريخ : 14 / 1 / 1391 ساعت: 16:08

زنى سه دختر داشت که هر سه ازدواج کرده بودند.
یکروز تصمیم گرفت میزان علاقه‌اى که دامادهایش به او دارند را ارزیابى کند.
یکى از دامادها را به خانه‌اش دعوت کرد و در حالى که در کنار استخر قدم مى‌زدند

 از قصد وانمود کرد که پایش لیز خورده و خود را درون استخر انداخت.
دامادش فوراً شیرجه رفت توى آب و او را نجات داد.
فردا صبح یک ماشین پژو ٢٠٦ نو جلوى پارکینگ خانه داماد بود و روى شیشه‌اش

 نوشته بود: «متشکرم! از طرف مادر زنت»
زن همین کار را با داماد دومش هم کرد و این بار هم داماد فوراً شیرجه رفت توى

آب وجان زن را نجات داد.
داماد دوم هم فرداى آن روز یک ماشین پژو ٢٠٦ نو هدیه گرفت که روى شیشه‌اش

 نوشته بود: «متشکرم! از طرف مادر زنت»
نوبت به داماد آخرى رسید.
زن باز هم همان صحنه را تکرار کرد و خود را به داخل استخر انداخت.
امّا داماد از جایش تکان نخورد.
او پیش خود فکر کرد وقتش رسیده که این پیرزن از دنیا برود پس

 چرا من خودم را به خطر بیاندازم.
همین طور ایستاد تا مادر زنش درآب غرق شد و مرد.
فردا صبح یک ماشین بى‌ام‌و کورسى آخرین مدل جلوى پارکینگ خانه داماد

 سوم بود که روى شیشه‌اش نوشته بود: «متشکرم! از طرف پدر زنت»

 

سيمرغ بلورين...
ما را در سایت سيمرغ بلورين دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ابوالفضل simorgh3 بازدید : 359 تاريخ : 14 / 1 / 1391 ساعت: 16:08